دل بی تو تمنا نکند کوی منا را

زیرا که صفايي نبود بی تو صفارا

ای دوست مرانم زدر خویش

کز پیش مرانند شهان خیل گدارا

باز آی که تا فرش کنم دیده به راهت

حیف است که بر خاک نهی آن کف پارا




زندگی بی شهادت، ریاضت تدریجی برای رسیدن به مرگ است . . .

(شهید محمد عبدی)

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA

امروز شهادت امام صادق است.

کسی که نه می شناسیمش و نه میخواهیم بشناسیمش!

زیارتش را نه می خوانیم و نه می خواهیم که بخوانیم

و اگر هم بخوانیم نه می دانیم داریم چه می خوانیم و نه می دانیم داریم زیارت چه کسی را میخوانیم!

شهادت امام ششمي که فقط اسمش را بلدیم تسليت باد!




ای کاش همه می دانستند دنیایی که در آن حجت خدا نباشد جهنمی بیش نیست/ جهنمی که اگر نیک بنگری زبانه های آتش آن را خواهی دید/ آری ای دوست ! تا زمانی که بهشت ظهور نکرده است من و تو مقیم جهنمیم...

اي چشم هاي من

اي چشم هاي من

اي چشم ها!مي خواهم شمارا قرباني عشق سازم.مي خواهم باشما به سفر بروم.مي خواهم شمارادريايي كنم.مي خواهم شمارا به ضيافت باران ببرم .مبادا ناله كنيد!مبادا بيقراري كنيد!من خوبي شمارا مي خواهم.

اي چشم هاي من !شما عمري در بند بوديد.اسير وخفته،شما عمري هيچ را مي نگريستيد،خواب بوديد،امروز مي خواهم بيدارتان كنم.با دست دل ميخواهم حجاب را ازجلوي شما كنار بزنم.

اي چشم هاي زجركشيده من!مي دانم چيز هايي ديده ايد كه نمي خواستيد،مي دانم به خاطر من خطا كرده ايد.مي دانم درحق شما ظلم كرده ام.

مي دانم شما دوگوهر گرانبهاي من ،سرافكنده آستان نگارم شده ايد.

چشم هاي من!امروز آمده ام بخاطر گذشته ام ازشما عذرخواهي كنم.آمده ام غبار گناهاني راكه آيينه شفاف شما رامات وكدر ساخته،پاك كنم.آمده ام حجاب هارا كنار بزنم ؛امروز آمده ام به قصد آزادي شما.

اي چشم هاي من!فردا كه درحضور خوبان به عنوان شاهد،زبان مي گشاييد ،تمنا دارم رسوايم مسازيد!امروز ازخطاهايم درگذريد تافردا شرمنده نگار نباشم.

اي چشم هاي من!مرا ببخشيد،از امروز آن گونه مي بارم كه "نگار"مي خواهدوآن گونه مي بينم كه "يار"مي پسندد.

اي چشم هاي باوفاي من!امروز شما رااز استثمار دل مي رهانم،تانفس بكشيد.امروز به يمن آزادي تان ،ضيافتي بر پا مي كنم وباران "اشك ندامت"و"نور هدايت"رامهمان اين ضيافت قرار مي دهم.خدايا تورا به خاطر چشم هايم شكر مي گويم .

                                    

                                                                                  اعظم قرائي راد

...

وامروز 1101سال و...ماه و...ساعت و...دقيقه و...ثانيه...ازمحروميت عالم از ديدار تو حجت خدا مي گذرد .هزارواندي سال است كه آخرين پيامبر و اوصياء پس ازاو نيز انتظار فرج تورا دارند،اي آخرين وصي!اي بقيه الله!وما چه آسوده با غيبتت خو كرده ايم،چه ناجوانمردانه ازتو دل بريده ايم ودر روزمرگي زندگي اصل كل خير رادر زاويه فرعيات به فراموشي سپرده ايم.به امت هاي پيامبران پيشين كه مي نگرم ،چه كم مي آورم ازهمين قوم بني اسرائيل كه به تمسخر ؛بهانه جو مي خوانيمشان ومي گوييم خون به دل پيغمبرانشان كرده اند؛چه كم مي آوريم اي پيروان بني اسرائيل !راستي چند بار براي فرج موعود خود به بيابان رفته وبه اندازه نيازمان به باران نياز به اورا باور كرده ايم.چه خوب گفته بود آن نويسنده ي شهير :مااز بني اسرائيل هم بني اسرائيل تريم.

وامروز...امروز...امروز!امروزمن وتو تنها مانده ايم ،بي وصي خدا،بي حجت كبريائي ،بي موعودي كه گشايشي دركارمان كند؛ديو تنوره كش زخم ديده ازآن سوي مرزهاي من وتو ،باهمه توان خود پاي در ركاب دجالي خويش كرده وبر من وتو وما مي تازد وما...حيران ايستاده ايم .بين رنگ ها وريا ها ،قامت ها وقبا ها،سينه چاك چيزها وكس هايي كه نمي شناسيمشان ومنكوب فتنه هايي كه راه گريز از آن ها برما بسته است.

آئينه شو جمال پري طلعتان طلب

جاروب زن به خانه وپس ميهمان طلب

رهبر اين شيعه خانه ي هزار پاره،ازهرگوشه ي دنيا ،دست طلب به سوي خدا بر مي آورد وبه پيشگاه آخرين وصي خدا با قلبي اندوهناك وقلمي شكسته مي نگارد:ماجان ناقابل واندك آبروي خود را كف دست گرفته ايم وآن را درراه انقلاب واسلام فدا خواهيم كرد،مااين راه را باقدرت ادامه خواهيم داد وشما كه صاحب حقيقي اين انقلاب وكشور هستيد براي ما دعا كنيد...باشد كه نهال صبر وشاخه هاي هوشيارمان بردهد وآخرين فرج ازآن ماباشد.


علامت قبولي روزه چيست؟

قرآن در باب روزه مي فرمايد:اي مردم با ايمان،براي شما روزه فرض شده است هم چنان كه براي پيشينيان شما فرض شده بود، چرا؟ قرآن فلسفه را هم ذكر مي كند:لعلكم تتقون ،براي اينكه در شما روح تقوا و ملكه تقوا پيدا شود. ملكه تقوا يعني چه؟ يعني تسلط بر نفس؛ پس اگر ما ماه رمضاني را گذرانديم ، شب احيايي را گذرانديم؛ روزهاي متوالي را گذرانديم و بعد از ماه رمضان در دل خودمان احساس كرديم بر شهوات خودمان بيش از پيش از ماه رمضان مسلط هستيم، بر عصبانيت خودمان از سابق بيشتر مسلط هستيم، بر زبان خودمان بيشتر مسلط هستيم ، بر اعضا و جوارح خودمان بيشتر مسلط هستيم و بالاخره بر نفس خودمان بيشتر مسلط هستيم و مي توانيم جلو نفس اماره را بگيريم ،اين علامت قبولي روزه ماست. اما اگر ماه رمضاني گذشت و تمام شد و حظ ما از ماه رمضان-ْآن طور كه پيغمبر اكرم(ص)فرمود كه بعضي ازمردم حظ شان ازروزه فقط گرسنگي وتشنگي است -فقط اين بوده كه يك ماه يك گرسنگي وتشنگي هايي كشيديم ،يك بدحالي پيداكرديم ودرنتيجه اين بدحالي قدرت مابراي كاركردن كمتر شده وبعد آمديم روزه رامتهم كرديم كه روزه هم شد كار دردنيا؟!(آن محصل ودانشجوست گفت من درتمام اين ماه رمضان قدرت درس خواندنم كم شد وآن كه اهل كار ديگري است گفت قدرت فلان كارمن كم شد،پس روزه چيز بدي است)،اين علامت قبول نشدن روزه ماست. درصورتي كه اگر انسان درماه رمضان روزه گير واقعي باشد،اگر واقعا به خودش گرسنگي بدهد وهمان طور كه گفته شده است سه وعده غذا راتبديل به دو وعده كند،يعني قبلا يك صبحانه ويك ناهار ويك شام مي خورد ،حالا ديگر ناهار نداشته باشد،افطارش فقط به اندازه يك صبحانه مختصر باشد،بعد هم سحر خيلي زياد برمعده تحميل كند بلكه يك غذاي متعارف بخورد ،بعد احساس مي كند كه هم نيروي بدني اش بركار افزايش پيدا كرده است وهم نيروي روحي اش براي كار خير وبراي تسلط برنفس.اين حداقل عبادت است .ما دردو آيه ازآيات قرآن اين چنين مي خوانيم،يعني دردوجا اين آيه تكرار شده است:اي اهل ايمان!ازنماز واز صبر-كه به روزه تفسير شده است-كمك بگيريد.اين تعبير خيلي عجيب است!به ما مي گويند ازنماز استمداد كن،ازروزه استمداد كن ،يعني تونمي داني كه اين نماز چه منبع نيرويي است!اين روزه چه منبع نيرويي است!اگر به شما گفتند نماز بخوانيد،شما رابه يك منبع نيرو هدايت كرده واگر گفته اند روزه بگيريد شما را به يك منبع نيرو هدايت كرده اند.

                                                                      

                                                                                         استاد شهيد ايت الله مطهري

                                                         مجموعه آثار استاد شهيد مطهري،ج23&ص475

قسمت هايي ازتورات تحريف شده.

1ـ روز دوازده ساعت است : درسه ساعت اول آن خداوند شريعت را مطالعه مي كند . در سه ساعت دوم احكام صادر مي كند .

در سه ساعت سوم هم جهان را روزي مي دهد . در سه ساعت آخر هم با حوت دريا كه پادشاه ماهيها است به بازي مي پردازد.

2-هنگامي كه خداوند امر كرد « هيكل » را خراب كنند خطا كرده بود، به خطاي خويش اعتراف كرده و به گريه در آمد وگفت : واي بر من كه امر كردم خانه ام را خراب كنند و هيكل را بسوزانند و فرزندان مرا تاراج نمايند .

3-خداوند ، از اين كه يهود را به چنين حالي گذاشته سخت پشيمان است و هر روز لطمه به صورت خود مي زند و زار زار گريه مي كند ، گاهي از چشمانش دو قطره اشك به دريا مي چكد و آن چنان صدا مي كند كه تمام اهل جهان صداي گريه او را مي شنوند و آبهاي دريا به تلاطم و زمين به لرزه در مي آيد .

4-هرگز خداوند از كارهاي ابلهانه وغضب و دروغ بركنار نيست .

5 ـ قسمتي از شياطين ، از فرزندان آدم هستند ، آدم زني داشت از شياطين به نام « ليليث » كه مدّت 130 سال همسر آدم بود ، شياطين از نسل او متولد شدند! « حوا » در اين مدّت 130 سال جز شيطان فرزندي نزائيد زيرا او هم همسر يكي از شياطين شده بود . و اگر غيريهود در دريا در حال غرق شدن است، نبايد نجاتش بدهي، زيرا آن هفت ملتي كه در زمين « كنعان » بودند و بنا بود يهوديان آنها را به قتل برساند,

6 ـ ارواح يهود ، از ارواح ديگران افضل است ، زيرا ارواح يهود جزء خداوند است ! همچنان كه فرزند جزء پدرش مي باشد ، روحهاي يهود نزد خدا عزيزتر است زيرا ارواح ديگران شيطاني و مانند ارواح حيوانات است . نطفه غير يهودي ، مثل نطفه بقيه حيوانات است .

7 ـ بهشت مخصوص يهود است و هيچ كس به جز آنها داخل آن نمي شوند ، ولي جهنم جايگاه مسيحيان و مسلمانان است و جز گريه و زاري چيزي عايد آنها نمي گردد, زيرا زمينش از گل و بسيار تاريك و بدبو است . پيامبري به نام مسيح نيامده است و تا حكم اشرار (غير يهود) منقرض نشود ، ظهور نخواهد كرد و هر وقت كه او بيايد زمين خمير نان و لباس پشمي مي روياند ، در اين وقت است كه سلطه و پادشاهي يهود باز گشته و تمام ملتها مسيح را خدمت خواهندكرد ! آن زمان هر يهودي دو هزار و هشتصد برده و غلام خواهد داشت .

8-بر يهود لازم است كه املاك ديگران را خريداري كند تا آنها صاحب ملك نباشند و هميشه سلطه اقتصادي براي يهود باشد.

و چنانچه غير از يهودي بر يهود تسلط پيدا كند ، يهود بايد بر خود گريه كند و بگويد: واي بر ما، اين چه ننگي است كه ما زير دست و جيره خوار ديگران شده ايم. پيش از آنكه يهود نفوذ و سلطه كامل خود را بدست آورد لازم است جنگ جهاني بر پا و دو ثلث بشر نابود شود، و در مدت هفت سال يهود اسلحهاي جنگ را خواهد سوزانيد و دندانهاي دشمنان بني اسرائيل به مقدار بيست و دو ذرع كه تقريباً هزار و سيصد و بيست برابر دندانهاي عادي مي شود ! از دهانشان بيرون خواهد آمد. هنگامي كه مسيح حقيقي پا به عرصه وجود گذارد يهود آنقدر ثـروت ومال خواهند داشت كه كليد صندوقهايشان را بر كمتر از سيصد الاغ حمل نتوان كرد ! كشتن مسيحي از واجبات مذهبي ما است و پيمان بستن با او يهودي را ملزم به ادا نمي كند .

9-روساي مذهب نصراني و هر كه دشمن يهود است را, بايد در روز سه مرتبه لعن كرد . «يسوع ناصري» (حضرت مسيح عليه السلام) كه ادعاي پيامبري كرده ونصاري (مسيحيان) گولش را خوردند ،با مادرش مريم كه او را از مردي به نام «باندار» به زنا آورده بود ، در آتش جهنم مي سوزند .كليساهاي نصاري كه در آن سگهاي آدم نما به صدا در مي آيند به منزله زباله خانه است .

12- اسراييلي در نزد خداوند بيش از ملائكه محبوب و معتبر است. اگر غيريهودي، يك يهودي را بزند چنان است كه به عزت الهيه جسارت كرده است و جزاي چنين شخصي جز مرگ چيز ديگري نيست و بايد او را كشت. اگر يهود نبود، بركت از روي زمين برداشته مي‌شد و آفتاب ظاهر نشده و باران نمي‌باريد. همچنان كه انسان بر حيوانات فضيلت دارد، يهود بر اقوام ديگر فضيلت دارد. نطفه‌اي كه از غيريهودي منعقد مي‌شود، نطفة اسب است. اجانب (غيريهوديان) مانند سگ هستند و براي آنها عيدي نيست, زيرا عيد براي اجنبي و سگ خلق نشده است. سگ افضل از غير يهودي است، ‌زيرا در اعياد بايد به سگ نان و گوشت داد، ولي نان دادن به اجنبي حرام است. هيچ قرابت و خويشي بين اجانب نيست، مگر در نسل و خاندان الاغ قرابتي است؟ خانه‌هاي غيريهودي به منزلة طويله است. اجانب دشمن خدا و مثل خنزير قتلشان مباح است. اجانب براي خدمت كردن يهود, به صورت انسان خلق شده‌اند.

11-يسوع مسيح كافر است زيرا از دين مرتد گشت و به عبادت بت پرداخت و هر مسيحي كه يهودي نشود بت‌پرست و دشمن خدا خواهد بود و از عدالت خارج است و انساني كه بر غيريهود كوچكترين ترحمي روا دارد، عادل نيست. غش و خدعه كردن با غير يهودي منع نشده است. سلام كردن بر كفار (غيريهوديان) اشكال ندارد, به شرط آنكه سراً او را مسخره كرده باشد.

12- چون يهود با عزت الهيه مساوي هستند، بنابراين تمام دنيا و هر چه در اوست ملك آنها مي‌باشد و حق دارند كه بر آن تسلط كامل يابند، دزدي از يهودي حرام است و از غيريهودي جايز مي‌باشد، چون اموال ديگران مانند رملهاي دريا است و هر كس زودتر بر آن دست گذاشت او مالك است.

يهود مانند زن شوهردار است و همچنان كه زن در منزل به استراحت مي‌پردازد و شوهر، خرجي او را مي‌دهد, بي آن كه در كارهاي خارج از منزل با او شركت كند، يهود هم به استراحت پرداخته و ديگران بايد آنها را روزي بدهند.

13- هرگاه يهودي و اجنبي شكايت داشته باشند, بايد حق را بجانب يهودي داد اگرچه بر باطل باشد. براي شما جايز است كه مأمورين گمرك را غش بنمائيد و براي او قسم دروغ بخوريد ... از خاخام «صموئيل» ياد بگيريد، صموئيل از مردي اجنبي كاسه‌اي از طلا به قيمت چهار درهم خريداري كرد، در حالي كه فروشنده نمي‌دانست كه آن طلا است. با اين حال يك درهمش را هم دزديد! ربودن اموال ديگران بوسيلة ربا مانعي ندارد، زيرا خداوند شما را به ربا گرفتن از غيريهودي امر مي‌فرمايد. به كساني كه يهودي نيستند قرض ندهيد, مگر آن كه نزول بگيريد, در غير اين صورت، قرض دادن به غير يهودي جايز نيست و ما مأموريم كه به آنها ضرر برسانيم. حيات و زندگاني ديگران ملك يهود است، چه رسد به اموال آنها! هرگاه غيريهودي احتياج به پول داشته باشد, آن قدر بايد از او ربا و نزول گرفت كه تمام دارائي خود را از دست بدهد.

14- غيريهودي هر چند صالح و نيكوكار باشد، او را بايد كشت. حرام است غيريهودي را نجات بدهيد، حتي اگر در چاهي بيفتد, بايد فوراً سنگي بر در آن گذاشت! اگر يكي از اجانب را بكشيم, مثل اين است كه در راه خدا قرباني كرده‌ايم. اگر يك نفر يهودي كمكي به غيريهودي بكند, گناهي نابخشودني مرتكب شده است. انسان مي تواند شيطان را بكشد به شرط اينكه خمير نان عيد را نيكو به عمل آورد. (خمير نان عيد از خون غير يهوديان ساخته مي شود) همه آنها نابود نشدند و ممكن است آن شخصي كه در حال غرق شدن است, از آنها باشد. تا مي‌توانيد از غيريهود بكشيد و اگر دستتان به كشتن او رسيد و او را نكشتيد، مرتكب خلاف شده‌ايد. هلاك كردن مسيحي ثواب دارد و اگر كسي نمي‌تواند او را بكشد, لااقل سبب هلاكتش را فراهم نمايد. كساني كه مرتد شوند(يهودياني كه از آئين يهود سر باز زنند), اجنبي و اعدامشان لازم است, مگر آن كه براي خدعة به ديگران مرتد شده باشند.

15- تعدي كردن به ناموس غيريهودي مانعي ندارد، زيرا كفار مثل حيوانات هستند و حيوانات را زناشوئي نيست. يهودي حق دارد، زنهاي غيرمؤمنه (زناني كه يهودي نباشند) را به غصب بربايد و زنا و لواط با غيريهودي عقاب و كيفري ندارد. براي يهودي مانعي ندارد تسليم اميال و شهوات خويش شود.

16- قسم خوردن جايز است، خصوصاً در معاملات با غير يهود. اصول قسم خوردن براي قطع نزاع تشريع شده است, اما نه براي كفار، زيرا آنها انسان نيستند. جايز است انسان شهادت زور بدهد(با اينكه مي داند حق با يهودي نيست، ولي شهادت دروغ بدهد), چنانچه لازم است اگر مي‌توانيد بيست قسم دروغ بخوريد, ولي برادر يهودي خويش را در معرض خطر قرار ندهيد. بر يهود واجب است روزي سه مرتبه مسيحيان را لعن كنند و دعا كنند تا خداوند آنها را نابود سازد. بر ما لازم است كه با نصاري، مانند حيوانات معامله كنيم. كليساهاي نصاري، خانه گمراهان است و خراب كردن آنها ضروري و واجب است.

17- ملت برگزيده خداوند مائيم و لذا براي ما, حيوانات انسان ‌نمايي خلق كرده است, زيرا خدا مي‌دانست كه ما احتياج به دو قسم حيوان داريم، يكي حيوانات بي‌شعور و غيرناطقه مانند بهائم و ديگري حيوانات ناطقه و باشعور مانند مسيحيان و مسلمانان و بودائيان و براي آنكه بتوانيم از همة آنها به اصطلاح سواري بگيريم، خداوند ما را در جهان متفرق ساخته است و لهذا ما بايد دختران زيبا و خوشگل خود را براي پادشاهان و وزرا و شخصيتهاي برجستة غير يهود, به تزويج درآوريم، تا بوسيلة آنها بر حكومتهاي جهان، تسلط داشته باشيم! چنانچه معلوم شد يهود يك حزب خطرناكي براي فريب دادن مردم است كه آن هم به صورت مذهب و آئين درآمده است.

شهادت لاله هارا چیدنی کرد

به چشم دل خدارا دیدنی کرد

ببوس ای خواهرم قبر برادر

شهادت سنگ هارا بوسیدنی کرد






 بر منتظران این خبر خوش برسانید کامشب شب قدر است همه قدر بدانید.

گر چه خسته ام از این غبار دلتنگی

اگرچه بسته است پایم به بند بی بندی

مرا به پابوسی مردان بی نشان ببرید

به خاک بوسی قبرهای بی پلاک ببرید...


انواع و رویکردهای شیطان پرستی

شیطان پرستی فلسفی 

این نوع گرایش عبارت است از اینکه محور و مرکز عالم انسان است‌. این شاخه از شیطان‌پرستی به پایه‌گذاری این فرقه به آنتوان لاوی نسبت داده می‌شود.او کسی بود که کلیسای شیطان را تأسیس کرد (اولین سازمانی که از لغت شیطان پرستی فلسفی استفاده نمود) در نظر شیطان پرستان فلسفی، محور و مرکزیت عالم هستی، خود انسان است، و بزرگترین آرزو و شرط رستگاری این نوع از شیطان پرستان برتری و ترفیع ایشان نسبت به دیگران است. شیطان پرستان فلسفی عموماً خدایی برای پرستش قائل نمی‌دانند و به زندگی غیر مادی بعد از مرگ نیز عقیده‌ای ندارند. به هرحال زندگی این گروه از شیطان پرستان عاری از روحیه مذهبی و معنویت نیز نیست.
در نظر شیطان پرستان فلسفی، هر شخص خدای خودش است. آنها با تکیه بر عقاید انسانی وابسته به دنیا، مطالب مربوط به فلسفه عقلانی را عبث می‌شمارند و به آنها به دید ترس از مسائل ماوراء الطبیعی می‌نگرند و تنها به وسیله آن، یک زندگی عقیم و تنها بر مبنای “جهان واقعی” را تشکیل می‌دهند. به طور شفافی، آموزه‌های شیطان پرستان فلسفی قدمتی بیشتر از کلیسای لاوی دارد. اگر چه این تصوری از شیطان است، ولی با موقعیت واقعی او تقابل دارد چرا که این تعالیم از آموزه‌های یهودی-مسیحی نشئات گرفته‌است و شیطان را بدلیل خصوصیاتش پلید نگاشته‌است 

شیطان‌پرستی لاویی 

این نوع از شیطان پرستی بر مبنای فلسفهٔ آنتوان‌لاوی که در کتاب انجیل شیطان تشکیل شده‌است. لاوی موسس کلیسای شیطان بود و تحت تأثیر نوشته‌های نیچه، آلیستر کرالی، این رند، مارکی دو ساد، ویندهام لویس، چارلز داروین، آمبروس بیرس، مارک تواین و بسیاری دیگر بوده‌است. شیطان در نظر لاوی موجودی مثبت بوده در حالی که تعالیم خداجویانه کلیساها را مورد تمسخر قرار داده و به مسائل جهان مادی نیز اعتنایی ندارد.یک شیطان پرست لاویی، خود را خدای خود می‌داند، آیین مذهبی این گروه از شیطان پرستان بیشتر شبیه به فلسفه میجیک کراولی با دیدی جلو برنده به سمت شیطان پرستی است. یک شیطان پرست لاویی مدعی آن است که کسانی که خودشان را با شیطان پرستی هم ردیف می‌دانند باید به طرز فکر گروهی خواص وفادار نباشند و آنها را از لحاظ اخلاقی قبول نداشته باشند. و در ازای آن گرایش‌های انفرادی داشته باشند و من تبع باید به طور دائمی یک سر و گردن بالاتر از کسانی باشند که خود را از لحاظ اخلاقی، قوی می‌دانند و در بشر دوستی خود، بدون تامل عمل کنند

شیطان پرستی دینی 

این نوع شیطان پرستی شبیه شیطان پرستی آنتون لاوی است اما با این تفاوت که در این نوع شیطان گونه‌ای جنبه خدایی و متافیزیکی دارد و این جنبه برداشته شده از ادیان ابراهیمی، افسانه‌ها، آیین‌های متفاوت و یا صرفا ساخته شده ذهن پیروان آن می‌باشد.

شرپرستان 

این فرقه از شیطان پرستان، به دوران تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا مربوط می‌شوند. این نوع شیطان پرستان معمولاً متهم هستند که به اعمالی از قبیل «خوردن نوزادان»، «کشتن گوسفندان»، «قربانی کردن دختران باکره» و «نفرت از مسیحیان» هستند. این طرز فکر در کتاب «مالیوس مالیفیکاروم» دسته بندی شده‌است.]کتابی که در دوران تفتیش عقاید توسط کلیسا (۱۴۹۰) تالیف شد و در واقع هرگز به طور رسمی مورد استفاده قرار نگرفت، کتاب حاوی مطالبی از جن گیری و جادوگری و مطالبی از این دست است. ترجمه لغوی نام کتاب پتک جادوگران است.

فلسفه شیطانی

شیطان در ۹ جمله شیطانی منسب به لاوی خلاصه می‌شود:

  1. شیطان می‌گوید دست و دلبازی کردن بجای خساست.
  2. شیطان می‌گوید زندگی حیاتی بجای نقشه خیالی و موهومی روحانی.
  3. شیطان می‌گوید دانش معصوم بجای فریب دادن ریاکارانه خود.
  4. شیطان می‌گوید محبت کردن به کسانی که لیاقت آن را دارند بجای عشق ورزیدن به نمک نشناسان.
  5. شیطان می‌گوید انتقام و خونخواهی کردن بجای برگرداندن صورت. (اشاره به تعالیم مسیحیت که می‌گوید هرگاه برادری به تو سیلی زد، آن طرف صورتت را جلو بیاور تا ضربه‌ای به طرف دیگر بزند)
  6. شیطان می‌گوید مسئولیت پذیری در مقابل مسئولیت پذیران بجای نگران بودن خون آشام‌های غیر مادی
  7. شیطان می‌گوید انسان مانند دیگر حیوانات است، گاهی بهتر ولی اغلب بدتر از آنهایی است که روی چهار پا راه می‌روند، بدلیل آنکه انسان دارای خدای روحانی و پیشرفت‌های روشنفکرانه، او را پست‌ترین حیوانات ساخته‌است.
  8. شیطان تمام آن چیزهایی که گناه شناخته می‌شوند را ارائه می‌دهد، چون که تمام آنها به یک لذت و خوشنودی فیزیکی، روانی یا احساسی منجر می‌شوند.
  9. شیطان بهترین دوست کلیساست چرا که در میان تمام این سالها وجود شیطان دلیل ماندگاری کلیساها است.

و در مقایسه با این جملات، لاوی ۹ گناه شیطانی را نیز نام برده‌است :
حماقت، ادعا و تظاهر، نفس گرایی (انتظار بازپس گرفتن از دیگران، آنچه به آنها داده‌اید)، خود را فریب دادن، پیروی از رسوم و عقاید دیگران، روشن بینی ناکافی، فراموش کردن ارتدکسی گذشته (به طور مثال، قبول کردن چیزی قدیمی در بسته بندی جدید، به عنوان نو)، غرور و افتخار بی حاصل (مانند غروری که هدف شخصی را از درون می‌پوساند) و کمبود محسنات.

لاوی ۱۱ قانون شیطانی را نیز وضع کرد، که در حالی که نظام نامه‌ای اخلاقی نیست، ولی راهنمایی‌های کلی برای زندگی شیطان پرستی را ارائه کرده‌است :

  1. هرگز نظراتت را قبل از آنکه از تو بپرسند بازگو نکن.
  2. هرگز مشکلاتت را قبل از آنکه مطمئن شوی دیگران میخواهند آن را بشنوند بازگو نکن.
  3. وقتی مهمان کسی هستی، به او احترام بگذار و در غیر این صورت هرگز آنجا نرو.
  4. اگر مهمانت مزاحم تو است، با او بدون شفقت و با بیرحمی رفتار کن.
  5. هرگز قبل از آنکه علامتی از طرف مقابلت ندیده‌ای به او پیشنهاد نزدیکی جنسی نده.
  6. هرگز چیزی را که متعلق به تو نیست برندار، مگر آنکه داشتن آن برای کس دیگری سخت است و از تو میخواهد آن را بگیری.
  7. اگر از جادو به طور موفقیت آمیزی برای کسب خواسته هاید استفاده کرده‌ای قدرت آن را اعتراف کن. اگر پس از بدست آوردن خواسته‌هایت قدرت جادو را نفی کنی، تمام آنچه بدست آوردی را از دست خواهی داد.
  8. هرگز از چیزی که نمیخواهی در معرض آن باشی شکایت نکن.
  9. کودکان را آزار نده.
  10. حیوانات -غیر انسان- را آزار نده مگر آنکه مورد حمله قرار گرفته‌ای یا برای شکارشان.
  11. وقتی در سرزمینی آزاد قدم بر میداری، کسی را آزار نده، اگر کسی تو را مورد آزار قرار داد، از او بخواه که ادامه ندهد. اگر ادامه داد، نابودش کن.


راه‌های جلوگیری از تسلط شیطان

رهبر معظم انقلاب اسلامی در درس خارج فقه خود به شرح حدیثی از حضرت امام جعفرصادق(ع) درباره راه های جلوگیری از تسلط شیطان پرداخته اند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، شرح حدیثی از حضرت امام جعفرصادق علیه‌السلام توسط حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در ابتدای جلسه درس خارج فقه ِ بیست و ششم دی‌ماه 89 (یازدهم صفر 1432) بیان شده که به شرح زیر است:


«قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع مَنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَاعِظٌ مِنْ قَلْبِهِ وَ زَاجِرٌ مِنْ نَفْسِهِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ قَرِینٌ مُرْشِدٌ اسْتَمْکَنَ عَدُوَّهُ مِنْ عُنُقِه»

شافی، صفحه‌ى 652

الصّادق (علیه‌السّلام) [حضرت امام جعفر صادق علیه‌السّلام فرمودند]: «من لم یکن له واعظ من قلبه و زاجر من نفسه و لم یکن له قرین مرشد استمکن عدوّه من عنقه». اولین چیزى که موجب میشود که انسان بتواند در مقابل دشمنش - که مراد، شیطان است - ایستادگى کند و مانع بشود از تصرف دشمن و تسلط دشمن، [این است که:] «واعظ من قلبه»؛ از قلب خود واعظى براى خود داشته باشد. قلب متذکر بیدار، انسان را نصیحت میکند، موعظه میکند. یکى از بهترین وسائلِ اینکه انسان قلب را وادار کند به موعظه‌ى خود و فعال کند در موعظه‌ى خود، همین دعاهاست، دعاهاى مأثور - صحیفه‌ى سجادیه و سایر دعاها - و سحرخیزى؛ اینها دل انسان را به عنوان یک ناصح براى انسان قرار میدهد. اول این است: «واعظ من قلبه».


[دوم اینکه:] «و زاجر من نفسه»؛ از درونِ خود یک زجرکننده‌اى، منع‌کننده‌اى، هشداردهنده‌اى داشته باشد. اگر این دو تا نبود، «و لم یکن له قرین مرشد»، یک دوستى، همراهى که او را ارشاد کند، به او کمک کند، راهنمائى کند، این را هم نداشته باشد - که این، سومى است - که اگر چنانچه از درون، انسان نتوانست خودش را هدایت کند و مهار نفسِ خودش را در دست بگیرد، [باید] دوستى داشته باشد، همراهى داشته باشد، همینى که فرمودند: «من یذکّرکم اللَّه رؤیته»، که دیدار او شما را به یاد خدا بیندازد؛ اگر این هم نبود، «استمکن عدوّه من عنقه»؛ خود را در مقابل دشمنِ خود مطیع کرده است؛ دشمنِ خود را مسلط کرده است بر خود و بر گردن خود، که سوار بشود. که [منظور از] دشمن، همان شیطان است. اینها لازم است. از درون خود، انسان، خود را نصیحت کند. بهترین نصحیت کننده‌ى انسان، خود انسان است؛ چون از خودش انسان گله‌مند نمیشود. هر کسى انسان را نصیحت کند، اگر قدرى لحن او تند باشد، انسان از او گله‌مند میشود؛ اما خود انسان، خودش را نصیحت کند؛ دشنام بدهد به خودش، ملامت کند، سرزنش کند خودش را؛ اینها خیلى مؤثر است. موعظه کند، زجر کند. در کنار اینها، یا به جاى اینها اگر نبود، آن وقت دوست، رفیق، که دستگیرى کند انسان را. /919/د102/ج

شيطان روي پرده سينما

   
در فيلم هاي شيطان پرستي ، ترس همراه نوعي تعليق وجود دارد که نفس بيننده را بند مي آورد . اگر تا به حال فيلم هايي با موضوع شيطان پرستي ديده باشيد متوجه شده ايد که کارگردان و بازيگران اين نوع فيلم ها قصد دارند با نشان دادن وجود شيطان روي زمين به شکلي نمادين به جنگ خير و شر بروند . اين نوع داستان ها با حس هيجاني که منتقل مي کنند معمولا پربيننده هستند .بين کارگردان هايي که درباره شيطان پرستي فيلم ساخته اند ، رومن پولانسکي از همه مشهورتر است .

بچه رزماري /رومن پولانسکي
 

داستان فيلم « بچه رزماري » درباره زن و شوهر جواني است که با برنامه شوم همسايه هاي شيطان پرستشان قرار است فرزندي از شيطان را به دنيا بياورند . « بچه رزماري » يکي از مطرح ترين فيلم هاي تاريخ سينماست که به جرات مي توان گفت جدي ترين فيلمي بود که موضوع شيطان و شيطان پرستي را پيش کشيد .

اين فيلم يک حادثه عجيب در دنياي فيلمسازي بود و با گذشت نزديک به 50سال از ساخت آن هنوز هم جزء بهترين فيلم هاي اين زمينه است . با اينکه پولانسکي هم همين نظر را درباره فيلمش دارد اما يک اتفاق تلخ و غير منتظره در نهم آگوست 1969 « رزماري » را به تلخ ترين فيلم پولانسکي تبديل کرد .
شارون تيت بازيگر تازه کاري بود که بعد از آمدن به هاليوود با رومن که کارگردان شناخته شده اي بود ازدواج کرد . زماني که رومن در لندن به سر مي برد ، شارون که ماه آخر بارداريش را مي گذراند در خانه اش در بورلي هيلز لس آنجلس مشغول استراحت بود که عده اي به آنجا حمله کردند و او و مهمانانش را به فحيع ترين شکل با بيش از 100 ضربه چاقو به قتل رساندند ، بعد طنابي دور گردنش انداختند .
بعد از اين اتفاق رسانه ها قتل شارون را به فيلم بچه رزماري و موضوع شيطان پرستي ربط دادند ؛ تا اينکه پليس قضائي سه زن و يک مرد را به همراه چارلز منسون ( رئيس گروه ) دستگير و محاکمه کردند . چارلز منسون که گرايش شيطان پرستي داشت بعد از يک سال در تاريخ 24 جولاي 1970 در حالي که با چاقو پيشاني اش را به شکل x بريده بود وارد دادگاه شد و گفت : « من براي جهان شما يک x هستم و با هيچ دادگاهي نمي توانيد مرا بشناسيد . »
منسون و چهار همدستش در دادگاه عالي کاليفرنيا به اعدام محکوم شدند اما زماني که لايحه لغو مجازات اعدام تاييد شد آنها به خاطر جنايت هاي بي شماري که انجام داده بودند به زندان ابد محکوم شدند و هنوز هم در زندان بسر مي برند .
فيلم بچه رزماري با اينکه فيلم خاطره انگيزي بود اما شيريني هاي جوايزي که اين فيلم گرفت تا آخر عمر به کام پولانسکي تلخ است . ماموران سر صحنه قتل شارون تيت هستند .

فرشته سقوط کرده /گريگوري هابليت
 

« فرشته سقوط کرده » يک فيلم ترسناک ـ معمايي است که در سال 1989 ساخته شد . کارآگاه جان هابز اصلي ترين شخصيت فيلم است . او مسوول بررسي و رسيدگي به پرونده يک قاتل زنجيره اي به اسم ادگار ريس است و در تحقيقاتش متوجه مي شود ماجراي اين قتل ها به پرونده پليسي که 30 سال قبل خودکشي کرده است مربوط مي شود . او از طريق بازجويي از دختر آن پليس و کتاب هايي که پيدا مي کند متوجه وجود شيطاني به اسم عزازل مي شود که در جسم انسان ها حلول مي کند و دست به جنايت مي زند .

تا ده دقيقه اول فيلم چيزي شما را بهت زده نمي کند اما همين طور که پيش مي رويد اتفاقاتي مي افتد که باورش سخت است ، اين فيلم براي طرفداران دنزل واشنگتن يک نقش آفريني ناب از اين بازيگر است .
فيلمنامه اين فيلم را نيکلاس کازان ـ فرزند کارگردان معروف اليا کازان ـ نوشته است که خيلي از منتقدان معتقد بودند او با سابقه اي که پدرش در زمينه فيلمسازي دارد مي توانست خيلي بهتر از اينها عمل کند. صحنه هاي واقعي اين فيلم که در زندان تصوير برداري شده در يک زندان واقعي به اسم هولمس بورگ در شمال شرقي فيلادلفياست که بيشتر از صد سال داير بود . اين زندان در سال 1996 بسته شد .
بازيگران : دنزل واشنگتن ، جان گودمن ، دانلد ساترلند ، امبت داويتس ، جيمز گاندولفيني ، الياس کوئتاس ، رابرت جوي و مايکل ج پاگان.

طالع نحس / جان مور ، ريچارد دونر
 

« طالع نحس » در ژانر وحشت و موضوع شيطان پرستي همان شهرتي را دارد که « جن گير » داشت . اين فيلم که اولين نسخه اش در سال 1976 به کارگرداني ريچارد دانر ساخته شد ، درباره کودکي است که رفتاري شيطاني دارد . اين فيلم با تاکيد کارگردانش روي عدد 666 که نمادي از شيطان است در تاريخ 6/6/1976 در آمريکا و کشورهاي ديگر به اکران عمومي درآمد .

رابرت تورن که معاون سفير آمريکا در کشور ايتالياست بعد از مرگ نوزادش تصميم مي گيرد به خاطر بالا بردن روحيه همسرش کاترين ، پسر بچه اي را که در بيمارستان مادرش را از دست داده به فرزندي قبول کند .او پنج سال بعد از بلايي که پسر نامتعادلش سر يک کشيش بيچاره مي آورد متوجه مي شود بچه اش همان نوزاد شيطان صفتي است که مدتي قبل همه درباره اش حرف مي زدند و مي گفتند بايد کشته شود . ديمين پسر بچه عجيبي است که به گفته کشيش اصلا از انسان زاده نشده و ماهيتي شيطاني دارد ؛ هر کس که با او مشکلي داشته باشد به طرز مشکوکي کشته مي شود . در نسخه دوم فيلم ، ديمين را مي بينيم که به پسر نوجواني تبديل شده که تحت سرپرستي عمو سام است . او از معلم مدرسه اش مي شنود که قدرت عجيبي دارد ومأموريت هاي زيادي به عهده اش است . او عدد 666 را در فرق سرش پيدا مي کند و دست به خودکشي مي زند ...

وکيل مدافع شيطان / تيلور هکفورد
 

وکيل مدافع شيطان در سال 1997 بر اساس رماني از اندرو نيدرمن ، نويسنده نيويورکي ساخته شده است . اين فيلم داستان مردي به اسم کوين بومن است که به طور ناخواسته وکيل مدافع شيطان مي شود و همان اول راه همسرش مري را از دست مي دهد .

مردي به اسم جان ميلتون که خودش يک شيطان مجسم است به او پيشنهاد همکاري مي دهد و اين آغاز همراهي اين وکيل جوان با شيطان است .

خانه شيطان /تي وست
 

اسم « خانه شيطان » اولين بار در سال 1996 روي فيلمي از جورج مليس گذاشته شد . فيلمي که او ساخت درباره وجود شيطان در يک شهر کوچک بود . به فاصله 13 سال براي دومين بار تي وست شروع به نوشتن فيلمنامه اي با همين نام کرد و بعد از مدتي آن را ساخت . داستان اين فيلم به 30 سال قبل بر مي گردد که دختر جواني به سم سامانتا هيوز دنبال يک کار نيمه وقت مي گردد تا هم به درسش برسد و همه زندگي اش را تامين کند . سامانتا تصميم مي گيرد در خانه اي نگهداري از کودکي را بر عهده بگيرد . براي همين با يکي از دوستانش به خانه اي بزرگ و قديمي مي رود که کيلومترها از شهر فاصله دارد . زماني که آنها به خانه مي رسند ماه گرفتگي اتفاق مي افتد . او صاحبخانه مخوفي دارد که راز بزرگي در سينه اش است . خيلي ها اعتقاد دارند که اين فيلم از روي يک ماجراي واقعي ساخته شده است اما مطبوعات در اين باره هنوز خبر رسمي اي منتشر نکرده اند . يکي از خدمه هاي محلي که در اين فيلم نقش سياهي لشکر را بازي مي کرد مورد حمله قرار گرفت و گلوله يک هفت تير به اشتباه به سمت او نشانه رفت .

دروازه نهم / رومن پولانسکي
 

همان طور که گفتيم رومن پولانسکي بيشتر از بقيه همکارانش به موضوع شيطان پرستي پرداخته است که يکي از اصلي ترين آنها همان « بچه رزماري » است . خيلي ها فکر مي کردند بعد از مرگ شارون تيت او ديگر سمت ساخت اين نوع فيلم ها نرود اما اين اتفاق نيفتاد و « دروازه نهم » به کارگرداني رومن در سال 1999 با موضوع شيطان پرستي به اکران عمومي درآمد .

دين کارسو يکي از دلالان معروف کتاب هاي ناياب است که نسخه اي از « دروازه نهم پادشاهي تاريکي ها » توسط يکي از مشتريان ثروتمندش به اسم بالکان به دست او مي رسد و قرار مي شود او دو نسخه ديگر از کتاب را برايش پيدا کند . بعد از کمي تحقيق مشخص مي شود نويسنده اين کتاب به جرم نگارش آن در آتش سوزانده شده ، دو نسخه ديگر کتاب هم در پرتغال نزد ويکتور فارگاس و در فرانسه نزد زني به اسم کسلر است .
بعد از کشته شدن يکي از همکاران کسلر ، دين متوجه مي شود اين سه کتاب زماني که در کنار هم قرار مي گيرند مثل اين است که شيطان حلول مي کند و دست به کارهاي خطرناک مي زند .البته اتفاقات ناگواري در ادامه اين فيلم رخ مي دهد که اشاره مستقيمي به مسائل شيطان مثل عدد 666 دارد .
خط اصلي داستان درباره شيطان پرستاني است که تلاش مي کنند به قلمرو شيطان دست پيدا کنند . رومن داستان اين فيلم را از روي کتابي به قلم آرتور پرز رورت نويسنده و روزنامه نگار اسپانيايي نوشته است .



جواب يك دوست

آقاي غريب

با سلام و عرض خسته نباشيد...خدمت شما ببخشيد وبلاگ خوبي را جمع اوري كرده ايد.. براي اينكه به شما كمكي كرده باشم...تا شما سعي در كپي مطالب از جاي ديگر رو نداشته باشيد . به شما پيشنهاد مي كنم كه حتما كتاب الفباي مهدويت را مطالعه كنيد


ببخشيد اگر  بي ادبي شد ولي قصدم كمك به هر چه بهتر شدن وبلاگتان بود...
بنده در خدمتتان هستم  واز نظرات شما راجع به وبلاگم استفاده مي كنم


[گل][گل]

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

سلام عليكم.خيلي ممنون بخاطر راهنماييتون.چشم حتما اما من مطالبم رواز وبلاگ های دیگر کپی برداری نمی کنم.مطالب روازکتاب هام می نویسم.

راستی آدرس وبلاگتون رو ننوشتيد.





در انتظار حضرت مهدي(عج)چه نيت وقصدي داشته باشيم؟

در انتظار حضرت مهدي(عج)چه نيت وقصدي داشته باشيم؟

آيا قصد قربت در انتظار ضروري است يانه ومراد ازاين قصد قربت چيست؟ابتدا بايد مقدمه اي رامتذكر شد وآن اين كه دستورات شارع مقدس برچند دسته اند:

اول آن كه معلوم است مصلحت موجود درآن شي ء امرشده تعبد است مانند نماز.دوم آن كه معلوم است كه مصلحت موجود در آن شيءامر شده تعبد نيست بلكه غرض حاصل شدن محتواي امر است وهرگونه كه اتفاق بيفتد (چه باقصد قربت چه بدون آن)صحيح مي باشد مانند شستن بدن يا لباس نجس.

سوم آن كه ندانيم كه مصلحت درآن امر بروجه تعبد است يانه؟شكي نيست كه در قسم اول قصد قربت شرط است وآن اعمال بدون قصد قربت باطل است ونيز شكي نيست كه درقسم دوم (شستن بدن)قصدقربت شرط نيست اما درقسم سوم اگر مكلف به قصد تعبد انجام دهد استحقاق ثواب خواهد داشت واگر بدون قصد تعبد بجا آورد مستوجب ثواب وعقابي نخواهد بود.

حالا بايد گفت انتظار ازقسم سوم است.اگر قصد تقرب بهپروردگار را در اين زمينه داشته باشد به فيوضاتي خواهد رسيد ،در غير اين صورت آن چنان بهره اي نخواهد برد.شخص منتظر مي تواند غرضش اطاعت امر الهي باشد حال دراين اطاعت اميد ثواب داشته باشد يانداشته باشد.درواقع قصد اول طاعت پروردگار است ورسيدن به ثواب هاي دنيايي واخروي ،ثانوي وتبعي است.دراين صورت مي توان گفت براي منتظر همه ثواب هايي راكه درروايات آمده محقق مي گردد،اما اگر قصد منتظر تنها رسيدن به مواهب اخروي يا دنيايي باشد (توضيح اين كه چون مي داند كه در زمان ظهور همه اسباب زندگي وسعه روزي وطول عمر وفراوواني نعمت ها و زايل شدن غم ها ودرد ها تحقق مي يابد وبراي آن نظر به ظهور داشته وبه دنبال آن است وخود را منتظر مي داند)درخصوص اوبايد گفت كه اين دسته از منتظران مستحق ثواب هاي موعود نيستند زيرا استحقاق ثواب درعبادت موقوف است برقصد اطاعت وفرمانبرداري ودر اين فرض شخص دستور انتظار رانه ازباب تعبد بلكه ازباب رسيدن به نعمت هايي برخود حمل كرده است.

*مراد از قصد قربت

حضرت امام كاظم (ع)ازحضرت رسول (ص)چنين نقل مي كند:( كه همانا ارزش واقعي اعمال به نيت هاست وبراي هركسي آن چه قصد قربت آن راكرده مي ماند.پس كسي كه به جنگ بادشمنان به قصد تقرب ورسيدن به آنچه نزد خداست برود اجر او برخداست وكسي كه به قصد دنيا بردن حتي عقالي (بندي كه پاي شتران را مي بندند)مبارزه كند بهره اي جز همان عقال نخواهد داشت.( 1).بنابراين روايات مي توان گفت منظور ازقصد قربت معتبر درعبادات اين است كه به جاي آورنده عبادت ،عمل رابه قصد اطاعت پروردگار وامتثال اوامر او به جا آورد.به طور كلي نگاه به احكام دين ودستورات شريعت اسلام رامي توان رنگ وجهت ويژه اي داد وآن نديدن غير پوردگار استحتي درنظر نگرفتن بهشت وجهنم چنان چه درروايتي ازابابصير مي وانيم كه گفت :به امام صادق (ع)عرض كردم :فدايتان شوم چه زماني فرج خواهد رسيد؟امام درجواب فرمودند:

اي ابابصير آياتواراده دنياداري؟هركس امر فرج راشناخته خداوند به او فرج وگشايش مرحمت خواهد نمود به خاطر انتظاري كه كشيده است.

درتوضيح بايد بگوييم ازآن جايي كه مقصود ازفرج ،نصرت امام وجهاد پيش روي ايشان است امام بيان فرموده اند كه اين مقصود به واسطه انتظار شيعيان حاصل است وهم چنين روشن نموده اند كه بايد غرض ازانتظار قصد قربت داشتن وتسليم محض بودن باشد.امام صادق(ع)فرموده اند :بعضي ازكساني كه قائم مارا دوست دارند وانتظار فرج وي را مي برند تابه منافع ومقاصد مادي خويش برسند...فقط كلمات ماراحفظ كرده واز افعال وكردار مابه دور هستند كه خداوند ايشان رابه آتش دوزخ افكند.(2)

خلاصه كلام بايد خالصا ومخلصا به دنبال دين ومواليان آن به راه افتاد وچشم رااز مصالح ومنافع فروبست.

 

(برگرفته از كتاب: رهايي ازمرگ جاهليت)

 

 

 

به نام خدا

سؤال های امتحانی آخر الزمان

نام: .....................
نام خانوادگی: .....................

مدت امتحان: تمام عمر

مقطع: تمامی انسان ها
تاریخ: عصر غیبت امام زمان

سوالات امتحان
1. تو انتخاب های زندگیت، نظر چه کسی برات از همه مهم تره؟
الف.خودم
ب.خانواده ام
ج. دوستان
د.خدای مهربون


2. معمولا چه موقع صبرت تموم میشه؟
الف.وقتی که برای کارهای شخصی خودت عصبانی می شی.
ب.وقتی که یکی رو که خیلی دوست داری از دستش می دی.
ج. وقتی کسی با انجام گناه فردی و اجتماعی دل امام زمان رو می رنجونه.
د.وقتی که تیم مورد علاقت شکست بخوره.


3.چقدر امام زمان (عج) رو دوست داری؟
الف.راستش تا حالا بهش فکر نکرده بودم.
ب.تو نمازام براش دعا می کنم.
ج.اگه دیدم یه جایی بهش توهین میشه ،حس غیرتم به جوش میاد.
د. اون قدر زیاد که برای تعجیل در ظهور هر کاری که لازمه حاضرم انجام بدم.


4. فکر می کنی وظیفت درباره امام زمان(عج) چیه؟
الف.هر روز بعد نمازها بهش سلام می دم و دعای فرج می خونم.
ب.باید تو عصر غیبت به حرف علما ی دین گوش بدم.
ج.باید مثل همه امامان که نیاز به یار داشتند، برای یاری آقا خودمو آماده کنم.
د.همه موارد


5.فکر کن الآن مشغول انجام گناه هستی،وضعت نسبت به امام زمانت چطوره؟
الف.سعی می کنم اصلا بهش فکر نکنم و گناه رو انجام بدم.
ب.گناه رو انجام می دم، بعد میام ار آقا معذرت می خوام،حتما منو می بخشه.
ج. خاکستر می شم تو خودم،گناه کنم و امام زمان(ع) منو ببینه؟ نه نمی شه.
د.اصلا به فکر گناه کوچیک هم نیستم؛ بابا من بیام با تیر بزنم تو دل امام زمان؟


6.اگه داشتی کاری برای امام زمان(عج) انجام می دادی و اون وقت یکی تو رو دید:
الف.خوشحال میشی و قند تو دلت آب می شه.
ب.بی تفاوت هستی و محل نمی ذاری.
ج. کمی خوشحال می شی،اما میگی: هدف اصلی من رضای خدا بوده.
د.ته دلت ناراحت می شی و می گی:خدایا اومدم یه کار رو خالص انجام بدم،باز نشد.


۷.دوست داری بیشتر چه قیافه و تیپی بزنی؟
الف.تیپ روز(هر چی باشه)
ب.تیپ ایرونی
ج. تیپی که قشنگ تر باشه
د.تیپی که مورد پسند خدا و امام زمان(ع) باشه


8.
بهت میگن:فقط یه آرزو کن تا برآورده بشه و تو میگی:
الف.ازدواج موفقی داشته باشم
ب.توی دانشگاه قبول بشم و یه کار خوب گیرم بیاد
ج. طوری زندگی کنم و بمیرم که امام زمانم از من راضی باشه
د.یک سفر به همه جاهای زیارتی


9.اگه بگن همین الآن می خواهیم شهادت رو نصیبت کنیم،چی میگی؟
الف.خدایا من زندگی دارم،به فکر زن و بچه و مادرو...هستم!
ب.هنوز جوونم و خیلی آرزو دارم باشه یه وقت دیگه!
ج. من از خدامه، ولی خب کمی حق الناس بر گردنم هست، بهشون برگردونم و حلالیت بطلبم،بعدش می آم
د.شهادت؟وای خدا جون، این چه سوالیه؟! یه عمر منتظر این لحظه بودم؛من آماده ام بریم که داره دیر می شه


10.اگه بگن دوست داری مرگت چطوری باشه،چی جواب می دی؟
الف.بازم حرف مرگ رو پیش کشیدی،چرا هی دم از ناامیدی می زنی؟یه جوری می میرم دیگه.
ب.دوست دارم مسلمون از دنیا برم و وقت مرگ، شیطون گولم نزنه.
ج. دوست دارم شب بخوابم و بدون درد،صبح از دنیا رفته باشم.
د.دوست دارم در رکاب آقا شهید بشم، قطعه قطعه بشم، تازه دردش هم شیرینه.

11.اگه در حال مرگ باشی یا مرده باشی وتقاضا کنی یه فرصت بهت بدن و دوباره به زندگی برگردی،این طرف چی کار می کنی؟
الف.خب می آم و دوباره زندگی میکنم و آرزوی عمر هزار ساله رو دارم.
ب.دیگه یه بنده صالح خدا می شم، از هر جهت.
ج. یک بار!؟ اگه هزار بارم بگن می تونی برگردی، زندگی خدا پسند رو انتخاب می کنم ودلم می خواد هزار بار در راه خدا شهید بشم
د.حق مردم رو بر می گردونم و از کسانی که بهشون ظلم کردم حلالیت می طلبم.


12.سوال اختیاری: اگه بر فرض بگن اینا شرط های پذیرفتن یاران امام زمانه، فکر می کنی قبول می شی؟
الف.نه بابا،من اگه اینطور بودم تا حالا شهید شده بودم.
ب.خب !بعضی ها رو دارم و بعضی هارو نه.
ج. بعضی مواردش خیلی سختن، فکر نکنم امام زمان(عج) اینقدر سخت گیر باشن،احتمالا تک وتوکی رو ندارم

د.قبول می شم، مطمئن مطمئن خودمو برا ی اینا آماده کردم،پس یه عمر برا چی زندگی کردم؟